دانلود پایان نامه ارشد حقوق نقش ارزشيابي در نظام پرداخت كاركنان دولت
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه 1
فصل اول : جايگاه نظام ارزشيابي عملكرد وپاداش دراسلام
بخش اول – مباني ارزشيابي ازديدگاه قرآن 10
مبحث اول- فلسفه خلقت وضرورت ارزشيابي درنظام آفرينش 10
مبحث دوم- مصاديق ارزشها وضد ارزشهاي ذاتي انسان از نظر قرآن 15
بخش دوم – معيارها وروشهاي ارزشيابي ازديدگاه اسلام 17
مبحث اول- معيارا يمان توأم باعمل صالح 17
مبحث دوم-معيار تقوا 19
مبحث سوم - معيار عدالت 23
مبحث چهارم – روشهاي ارزشيابي در قرآن 32
بخش سوم – انگيزش وجبران خدمات در اسلام 36
مبحث اول- نظريه انگيزش دراسلام 36
مبحث دوم- پاداش وامتيازات درقرآن 42
مبحث سوم- نظام پرداخت ازديدگاه اسلام 45
بخش دوم-نظام ارزشيابي عملكردكاركنان دولت:
ميحث اول- اصول ومعيارهاي ارزشيابي عملكردكاركنان
مبحث دوم –روشهاي ارزشيابي عملكرد كاركنان
مبحث سوم- قابل دفاع بودن ارزشيابي عملكرد وحق اعتراض كاركنان دولت
فصل دوم– جايگاه نظام ارزشيابي عملكرد درحقوق ايران
بخش اول – مباني قانوني ارزشيابي 52
مبحث اول- مباني ارزشيابي در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران 52
مبحث دوم – مباني ارزشيابي درقوانين موضوعه ايران 55
بخش دوم-نظام ارزشيابي عملكردكاركنان دولت 64
ميحث اول- اصول ومعيارهاي ارزشيابي عملكردكاركنان 65
مبحث دوم –روشهاي ارزشيابي عملكرد كاركنان 71
مبحث سوم - قابل دفاع بودن ارزشيابي عملكرد وحق اعتراض كاركنان دولت 76
فصل سوم - نقش متقابل ارزشيابي عملكرد ونظام پرداخت كاركنان دولت
بخش اول: نظام پرداخت مبتني بر عملكرد وشايستگي كاركنان 85
مبحث اول- طرح هاي پرداخت مبتني برعملكرد 86
مبحث دوم- آثار مثبت و منفي پرداختهاي مبتني بر ارزيابي عملكرد 88
مبحث سوم- افزايش حقوق مبتني بر شايستگي 91
بخش دوم: نظام پرداخت كارآمد ونقش آن دركارائي 95
مبحث اول- عوامل انگيزشي نظام پرداخت كارآمد 95
مبحث دوم: پاداش و نقش آن در افزايش كارايي 101
بخش سوم: رابطه نظامهاي پرداخت حقوق بابهره وري وتحولات نظام پرداخت
كاركنان دولت 107
مبحث اول-تاريخچه وتحولات نظام پرداخت كاركنان دولت 107 مبحث دوم- تفاوت نظام هماهنگ پرداخت بانظام حقوق ومزاياي قبلي 114
مبحث سوم- دلايل ناكارآمدي قانون نظام هماهنگ پرداخت كاركنان دولت 116
نتيجه گيري و پيشنهاد 120
منابع ومآخذ 125
بخش اول – مباني ارزشيابي از نظر قرآن :
مبحث اول – فلسفه خلقت و ضرورت ارزشيابي در نظام آفرينش :
آيات قران كريم در رابطه با نظام آفرينش دو دسته اند :
دسته اي از آيات در راستاي تبيين فلسفه و اهداف خلقت آمده و دسته اي ديگر ضرورت و نياز به يك ارزيابي دقيق و حساب شده در نظام هستي را بيان مي دارد .
الف – فلسفه خلقت : قرآن كريم در بيان فلسفه و هدف از خلقت و نظام آفرينش ، چنين استدلال مي كند"ما آسمانها و زمين و آنچه بين آنهاست باطل و بازيچه خلق نكرده ايم"[1]
بلكه آنها را به حق و در وقت معين آفريديم و همچنين در آيات ديگري تاكيد نموده است " خلق آسمانها و زمين مرگ و زندگي براي اين بوده است كه شما انسانها را بيازمايد كداميك بهتر عمل مي كنيد" [2] .
بنابراين نظام آفرينش هدفمند است و از مفهوم اين آيات استنباط مي شود خالق هستي هدف مهمي در نظر دارد و آن انجام آزمايش و امتحان انسانها و در واقع ارزشيابي اعمال و كردار آنان مي باشد . علامه طباطبايي صاحب تفسير الميزان مي گويد : جمله " ليبلونكم ايكم احسن عملا " بيانگر هدف از خلقت موت و حيات است و كلمه بلاء مصدر ليبلونكم به معناي امتحان است .[3]
سفيان بن عيينه از امام صادق (ع) روايت كرده كه در ذيل آيه " ليبلونكم ايكم احسن عملا " فرموده اند : منظور اين نيست كه معلوم كند كداميك بيشتر عمل مي كنيد ، بلكه منظور اين است كه معلوم كند عمل شما كداميك صواب تر و درست تر است و درستي عمل به خشيت از خداوند و نيت صادقانه است ، آگاه و هوشيار باشيد كه ارزش عمل به همان نيت است .[4]
ابو قتاده نقل مكند: من از رسول خدا (ص) از جمله " ايكم احسن عملا " پرسيدم ، فرمود : منظور اين است كه كداميك از شما عقل بهتري داريد . آنگاه فرمود : عقل آن كس از شما كاملتر است كه خوفش از خدا بيشتر باشد .[5]
در آيه شريفه " الذي خلق الموت و الحيوه ليبلوكم ايكم احسن عملا " [6] به هدف آفرينش مرگ و حيات انسان كه از شوؤن مالكيت و حاكميت خداست اشاره كرده مي فرمايد : او كسي است كه حيات و مرگ را آفريده تا شما را بيازمايد كه كداميك بهتر عمل مي كنيد .
منظور از آزمايش خداوند نوعي پرورش است به اين معني كه انسانها را به ميدان عمل مي كشد تا ورزيده و آزموده و پاك شوند تا لايق قرب خدا شوند . با توجه به اينكه هدف خلقت آزمايش " حسن عمل " بوده نه كثرت عمل به نظر مي رسد دليل بر اين است كه اسلام به كيفيت اهميت ميدهد نه كميت.
در حديثي از امام جعفر صادق (ع) در تفسير آيه مذكور نقل است كه منظور اين نسيت كداميك بيشتر عمل مي كنيد ، بلكه منظور اين است كداميك صحيح ترعمل مي كنيد و عمل صحيح آن است كه توام با خداپرستي و نيت پاك باشد.[7]
ب- ضرورت ارزشيابي : اما دسته اي از آيات که در باب ضرورت ارزيابي انسانها به ويژه مؤمنين نازل شده است :
1 - احسب الناس ان يترکو ا ان يقولو ء امنا و هم لا يفتنون [8] آيا مردم چنين پنداشتند که به صرف اينکه گفتند ما ايمان آورده ايم رهايشان کنند و هيچ امتحان و آزمايش نمي شوند ؟ استفهام در اين آيه ، استفهام انکاري است يعني هرگز چنين نيست که مردم گمان کنند به صرف اينکه بگويند ايمان آورده ايم متعرضشان نمي شوند بلکه به بلاها و مصيبت ها آزمايش مي شوند ، آزمايش که آنچه در نهان دارند از صدق و کذب آشکار شود.
علامه طباطبايي در تفسير اين آيه مي نويسد : ابن ابي حاتم از شعبي روايت کرده که اين آيه درباره مردمي از مکه نازل شد که اقرار به اسلام آورده بودند و اصحاب رسول خدا (ص) از مدينه به ايشان نامه نوشتند که آيه اي در باب هجرت نازل شده که حکم آن هيچ اقرارو اسلامي از شما پذيرفته نمي شود مگر وقتي که هجرت هم بکنيد ، پس آن عده با عهد و اختيار خود به مدينه آمدند ولي مشرکين تعقيبشان کرده و به مکه برگرداندند ، پس اين آيه درباره ايشان نازل شد [9].
در اصول کافي حديثي درباره تفسير اين آيه نقل شده [10] : " يفتنون کما يفتن الذهب ، ثم قال يخلصون کما يخلص الذهب " , يعني آزمايش مي شوند همانگونه که طلا در کوره آزمايش مي شود و خالص مي شوند ، همانگونه که فشار آتش ناخالصيهاي طلا را از بين مي برد و آن را خالص مي کند.
برخي از مفسرين گفته اند : معناي کلمه يفتنون اين است که مردم از جان و مالشان دچار بلا و امتحان مي گردند و اين معنا از امام صادق (ع) نيز روايت شده است[11]
و لقد فتنا الذين من قبلهم فليعلمن الله الذين صدقوا و ليعلمن الكاذبين" [12]
ما امتهايي را پيش از اينان به امتحان و آزمايش آورديم تا خدا دروغگويان و راستگويان را كاملا معلوم كند . بنظر مي رسد اين آيه دقيقاً در پاسخ به سؤال مطرح شده در آيه قبل است كه مي پرسد آيا مردم گمان كرده اند به صرف اينكه بگويند ايمان آورده ايم رها مي شوند و مورد آزمايش و امتحان قرار نمي گيرند ؟
از مجموع آياتي كه در مبا حث مربوط به فلسفه و ضرورت ارزشيابي مورد بررسي قرار گرفت قطعيت و حتمي بودن آزمايش و امتحان امتها در همه زمانها (گذشته ، حال و آينده) را در برمي گيرد.مفسرين مي گويند : " عالم ميدان آزمايش بزرگي است براي بشريت ، و هدف اين آزمون رسيدن به حسن عمل مفهومش تكامل و معرفت و اخلاص نيت و انجام هر كار خير است " [13]
حال اين سؤال پيش مي آيد كه خداوند متعال اين آزمون را چگونه برگزار مي كند؟ به عبارت ديگر مصاديق امتحان الهي كدامند ؟
در قرآن كريم آيات متعددي در خصوص چگونگي و كيفيت امتحان و آزمايش انسانها وارد شده است :
1 – " و لنبلونكم بشيء من الخوف و الجوع و نقص من اموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرين " [14] و البته شما را به سختيهامانند ترس و گرسنگي و نقصان در اموال و جانهايتان و آفات زراعت و ميوه ها آزمايش مي كنيم بشارت باد بر صابران .
2 – " لتبلون في اموالكم و انفسكم ...." [15] البته شما را به مال و جان آزمايش خواهند كرد 3 – " و نبلوكم بالشر و الخير فتنه...." [16] ما شما را به بد و نيك مبتلا كرده و مي آزمائيم......
4 – " يا ايها الذين آمنوا ليبلونكم الله بشي من الصيد .... " [17] اي اهل ايمان خدا شما را به چيزي از صيد و شكار مي آزمايد.
آيا منظور و هدف خداوند متعال از بيان اينكه شما انسانها بواسطه نقص در اموال و جان و ترس و گرسنگي و ساير بلايا اعم از خير و شر مي آزمائيم اين بوده كه مجهولي را كشف و معلوم كند يقينا چنين نيست چون او عليم به ذات الصدور است و بر همه چيز عالم آگاه و احاطه كامل دارد پس امتحان الهي معني و مفهوم ديگري هم دارد و آن از قوه به فعل آوردن و تكميل (به كمال رساندن انسان ) است . " امتحان انسان به بلايا و شدايد به معني اين است كه بوسيله اينها هر كسي را به كمالي كه لايق آن است مي رساند . فلسفه شدايد و بلايا فقط سنجش وزن و درجه و كميت نيست بلكه زياد كردن وزن و بالا بردن درجه و ارتقاء است“[18]
دليل ديگر امتحان انسانها به شدايد و بلايا از باب لطف و رحمت الهي است در احاديث آمده كه خداوند شدايد و بلايا را متوجه كساني مي كند كه مورد لطف و رحمت خاصه او هستند " ان الله اذا احب عبدا غته بالبلاء غتا " [19]
امام علي (ع) در اين باره مي فرمايد : " ولكن الله يختبر عباده, بانواع الشدائد و يتعبد هم بانواع المجاهد و يبتليهم بضروب المكاره اخراجا للتكبر من قلوبهم و اسكانا للتذلل في نفوسهم و ليجعل ذلك ابوابا فتحا الي فضله و اسبابا ذللا لعفوه”[20]
خداوند متعال همواره , بندگان خود را به انواع شدايد مواجهه مي كند و اقسام كوششها و مجاهدتها جلوي پاي آنها مي گذارذ , تكاليفي گوناگون برخلاف طبع آسايش طلب آنها برآنان مقرر مي دارد تا غرور و تكبر از دلشان بيرون رود و نفوسشان عادت كند به عبوديت خدا و اين وسيله اي است براي اينكه درهاي فضل ورحمت و عنايت پروردگار به سوي آنها گشوده شود .
بنابراين همه امتحانات در نظام ارزشيابي الهي هدفمند بوده و براي رشد و ارتقاي معنوي و كمال انسانيت انسان مي باشد .
مبحث دوم- ارزشها و ضد ارزشها ي ذاتي انسان از نظر قرآن :
از نظر قرآن انسان موجودي گرامي و از كرامت ذاتي برخوردار است " و لقد كرمنا بني آدم " [21]، برگزيده خداوند است ." ان الله اصطفي آدم...." [22] و خليفه و جانشين او در زمين است ." اني جاعل في الارض خليفه " [23] داراي اختيار و حق انتخاب است . " انا هديناه السبيل اما شاكرا و اما كفورا" [24] انسان از نظر مقام و منزلت معنوي حتي بالاتر از فرشتگان قرار گرفته تا آنجايي كه خدا به فرشتگانش امر كرد آدم را سجده كنند." واذ قلنا للملائكه اسجدوا الادم فسجدوا..." [25]
اما عليرغم خصوصيات و ويژگيهاي ارزشي مذكور كه ماهيت انسان را نسبت به ساير مخلوقات و موجودات زنده ممتاز مي نمايد ، در آيات متعددي صفات و خصيصه هاي نكوهيده اي نيز از انسان بيان شده كه با ماهيت ارزشي او در تضاد است بطوريكه در نظام ارزشيابي الهي سقوط و انحطاط انسان بسيار پايين تر از سطح حيوانات بيان شده است آيه شريفه " اولئك كالانعام بل هم اضل " [26] در همين باب است.
از جمله صفات نكوهيده اينكه : بسيار ستمگر و نادان است ." و حملها الانسان انه كان ظلوما جهولا " [27] ، نسبت به پروردگارش ناسپاس است . " ان الانسان لربه لكنود " [28] ، سركش و طغيانگر است " كلا ان الانسان ليطفي" [29] عجول است . " وكان الانسان عجولا" [30] ، حريص آفريده شده ." ان الانسان خلق هلوعا" [31] ضعيف آفريده شده . " و خلق الانسان ضعيفا " [32] ، و همواره در زيانكاري و خسران قرار دارد . " ان الانسان لفي خسر" [33]
بنا به تعريفي كه قرآن كريم از ماهيت و خلقت انسان ارائه مي دهد , انسان موجودي است دو بعدي با سرشتي متضاد (ملكوتي و حيواني ) و در عين حال داراي عقل و اختيار است , لذا مختار است و مي تواند با استفاده از عقل و تدبير نفس مطمئنه رذايل را كنار زده و با كسب فضايل ارزشي مانند علم , ايمان و عمل صالح , تقوا و عبوديت در صراط مستقيم حركت كند كه يقينا در اينصورت به كمالات و جايگاه حقيقي خويش يعني خليفه الله صعود خواهد كرد و يا كفر ورزد , و به وسوسه شيطان و نفس اماره رذايل جهل عصيان و طغيان , حرص و طمع و شهوات حيواني را اختيار نموده و راه ضلالت طي نمايد ناگريز به جايگاهي پست تر از حيوانات " اسفل السافلين " سقوط خواهد كرد .
اما اينكه آيا انسان يك موجود دو سرشتي است يا نه ؟ برخي معتقد ند كه " اين مدح و ذم از آن جهت نيست كه انسان موجود دو سرشتي است نيمي از سرشتش ستودني و نيمي ديگر نكوهيدني است بلكه نظر قرآن به اين است كه انسان همه كمالات را بالقوه دارد و بايد آنها را به فعليت برساند و اين خود اوست كه بايد سازنده و معمار خويشتن باشد و سرنوشت نهايي خويش را تعيين كند " [34] و آيه شريفه " ان الله لا يغيرما بقوم حتي يغيرواما بانفسهم " [35] در تاكيد همين نظريه است.
بخش دوم : معيارهاي ارزشيابي :
مبحث اول– ايمان توأم با عمل صالح:
ايمان در لغت به معني " تصديق كردن و گرويدن " و در اصطلاح فقه به معني اعتقاد به قلب و اقرار به زبان و عمل به اندامها و اظهار فروتني و قبول شريعت است .[36]
واژه ايمان 45 بار در قرآن تكرار شده و بيشتر به مفهوم اعتقاد به خدا و رسول خدا و آنچه از سوي خدا نازل شده و اعتقاد و يقين به روز قيامت آمده است. از ديدگاه قرآن ايمان , معيار و ملاك بسيار مهم و با ارزشي است بطوريكه در حدود 60 آيه ايمان توام با عمل صالح ذكر شده و هرجا اجر و پاداشي براي عمل صالح پبش بيني شده ايمان نيز به عنوان شرط لازم و مقدم بر لفظ عمل آمده است.
سياق آيات مربوط به ايمان و عمل صالح بگونه اي است كه مي توان گفت خداوند متعال جايگاه ارزشي ايمان را شرط اول قبولي اعمال انسان قرار داده است . به عبارت ديگر هر عمل شايسته و نيكويي كه توام با ايمان بوده باشد نزد خدا ارزش دارد و معيار اساسي براي احراز شايستگي و خلوص نيت عملكردها ملاك مهم برخورداري از امتيازات و پاداشهايي است كه براي هرعمل صالح از سوي خداوند متعال وعده و تضمين شده است . " وعد الله الذين آمنوا و عملو الصالحات لهم مغفره و اجر عظيم " [37]
علامه طباطبايي در تفسير آيه 19 سوره توبه مي گويد : " وزن و ارزش عمل به زنده بودن آن و داشتن روح ايمان است و اما عمل بي ايمان كه لاشه اي بي روح است از نظر دين هيچ وزن و ارزشي ندارد پس مؤمنين نبايد صرف ظاهر , اعمال را معتبر شمرده و آن را ملاك فضيلت و قرب خداي تعالي بدانند." [38]
قرآن كريم در تبيين ميزان اثر گذاري و نقش ايمان توام با عمل صالح در پذيرش توبه مي فرمايد : " و اني لغفار لمن تاب و آمن و عمل صالحا ثم اهتدي " [39] و از آنجا خدا توبه كنندگان را دوست دارد . " ان الله يحب التوابين " [40] امتياز ديگري نيز براي اين گروه در نظر گرفته و اعلام مي دارد گناهانشان را به حسنات تبديل خواهد كرد. [41]بلكه فراتر از آن ممكن است بواسطه ايمان و عمل صالح بعد از توبه جزو رستگاران قرار گيرند . " فاما من تاب و آمن و عمل صالحا فعسي ان يكون من المفلحين" [42]
قرآن چگونه معيارهاي ايمان را درباره مؤمنين مورد سنجش و ارزيابي قرار مي دهد ؟
اصولا معيارها و شاخصه هاي ارزشيابي بايد قابل اندازه گيري باشند و حال اينكه معياري مثل ايمان كه يك مفهوم معنوي است اين شائبه را متبادر به ذهن مي نمايد كه ملاك تشخيص ايمان بين افراد مؤمن و غير مؤمن چيست و چه شيوه اي براي سنجش اين معيار در قرآن ارائه شده است؟
در پاسخ به اين سؤال بايد گفت : اولا مجموعه آياتي كه در مورد واژه ايمان بعنوان معيار ارزيابي استفاده مي شود ، ايمان توام با عمل صالح است يعني ( ايمان و عمل ) مكمل و لازم و ملزوم يكديگرند , همانطور كه عمل بدون ايمان بي روح و بي ارزش است ، ايمان بدون عمل نيز بي فايده و عبث خواهد بود و مشابه اين
استدلال از تفسير عبارت " ايكم احسن عملا " كه در مبحث فلسفه خلقت مورد بررسي قرار گرفت استنباط مي شود.
ثانيا قرآن در تعريف مؤمن شاخصه ها و ويژگيهاي لازم را براي تشخيص افراد با ايمان ارائه داده است كه از اين الگو مي توان جهت سنجش معيار ايمان در افراد بهره گيري نمود . قرآن مؤمنون را چنين تعريف مي كند : مؤمنون كساني هستند كه در نمازهايشان خاشعند ، از لغو و سخن باطل اعراض مي كنند ، زكات مال خود را مي دهند ، فروج خود را از حرام نگاه مي دارند ، به امانتها و عهد و پيمان خود كاملا وفا دارند ، بر نمازشان محافظت مي كنند.، [43] عمل صلح انجام مي دهند ،[44] به خدا ورسول اواعتقاد دارند ،[45] در راه خدا با مال و جانشان جهاد مي كنند و راستگو هستند [46] و از آنچه روزي شان داديم انفاق مي كنند. [47]
تعداد صفحات:130
متن کامل را می توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن در این صفحه درج شده (به طور نمونه) و ممکن است به دلیل انتقال به صفحه وب بعضی کلمات و جداول و اشکال پراکنده شده یا در صفحه قرار نگرفته باشد که در فایل دانلودی متن کامل و بدون پراکندگی با فرمت وردwordکه قابل ویرایش و کپی کردن می باشند موجود است.
36_1549276465_7997_2365_1419.zip0.17 MB |