دانلود پایان نامه دکترا دندانپزشکی مروری بر علل شکست پروتزهای کامل
دانلود پایان نامه دکترا دندانپزشکی مروری بر علل شکست پروتزهای کامل

دانلود پایان نامه دکترا دندانپزشکی مروری بر علل شکست پروتزهای کامل


فصل اول

مروري بر مقوله تشخيص و طرح درمان، و مروري بر آناتومي محيط دهان

1ـ تشخيص و طرح درمان

موفقيت يا شكست درمان با پروتز كامل قبل از شروع به عمل قابل پيش‌بيني است. اكثر ناراحتي‌هاي بيماران در اثر آماده نكردن بيمار از نظر جسمي و مشكلات دهاني، روحي و عدم شناخت صحيح آنها از ماهيت پروتز كامل است. براي دستيابي به موفقيت و داشتن طرح درماني دقيق و درست، در ابتدا بايد تشخيصي درست داشته باشيم.

هدف از نگارش اين بخش مطرح كردن برخي مشكلات ايجاد شده توسط پروتز است كه به علت عدم تشخيص صحيح و طرح درمان مناسب مي‌باشد. در اين قسمت بطور خلاصه مروري خواهيم داشت بر مقوله تشخيص و طرح درمان.

روشهاي تشخيص:

1ـ گرفتن Observation كه شامل تاريخچه پزشكي و دندانپزشكي بيمار است.

2ـ معاينه داخل دهاني كه شامل بررسي نسوج ساپورت كننده، روابط فكين و ضايعات پاتولوژيك مي‌باشد.

3ـ كستهاي تشخيصي براي بررسي روابط فكين.

4ـ راديوگرافي براي بررسي آنوماليها (اجسام خارجي، ريشه دندان، دندان نهفته، علائم پاتولوژيك) همچنين بررسي محل كانال منديبول و سوراخ چانه‌اي و ضخامت نسبي نسج زير مخاطي كه استخوان را در نواحي بي‌دندان پوشانده است. (25)

نكات مهم و مؤثر در تشخيص:

1ـ سن: با بالا رفتن سن قدرت تطابق با موقعيت‌هاي جديد و يادگيري مهارتهاي لازم نقصان پيدا مي‌كند همچنين تونسيته بافتها كاهش مي‌يابند، كه مسائل مربوط به چيدن دندانها در افراد مسن را مشكلتر مي‌كنند و همچنان كه قبلاً گفته شد با بالا رفتن سن واكنشهاي دفاعي و ترميم بدن نيز كاهش يافته و باعث تضعيف استخوان فكين مي‌شود.

2ـ سلامت عمومي (جسمي ـ رواني): گرفتن ابزرواسيون و ارزيابي سلامت عمومي بيمار بايستي در همان جلسه اول انجام گيرد تا از بروز مشكلات بعدي پيشگيري شده و درمان با آگاهي بيشتري ادامه يابد.

3ـ آموزش اجتماعي و انتظارات بيماران: ميزان تحصيلات، آموزش اجتماعي و نحوه زندگي بيمار بسيار مهم هستند و قبل از شروع به كار بايستي از انتظارات بيمار مطلع شد. بدين معني كه مهمترين خواسته بيمار از تهيه پروتز چيست؟ قدرت جوندگي، تكلم يا زيبايي، البته تمامي خواسته‌هاي بيمار براي ما ملاك عمل نيستند و پزشك بايستي با در نظر گرفتن تمامي اين مسائل پروتز را طوري طراحي كند كه فرم و وضعيت دهان با بقيه صورت هماهنگي لازم را داشته باشد.

4ـ ساپورت و ضخامت لبها: اگر بافتهاي اطراف دهان چروك داشته باشد بايستي با ساپورت مناسب لبها اين چروكها حذف شوند. البته چروكهايي كه در رابطه با بالا رفتن سن و در كل صورت بيمار ديده مي‌شود كلاً حذف نخواهند شد.

از نظر ضخامت لبها: اگر لبها نازك باشند كوچكترين تغيير جزئي در موقعيت لبيولينگوالي دندانها باعث تغيير شكل ظاهري لب مي‌گردد اما در لبهاي با ضخامت زياد مي‌توان بدون ايجاد تغييرات ظاهري مشخص، شكل قوس و محل قرار دادن دندانها را تغيير داد.

5ـ تونيسيته بافتها و عضلات: دو عامل در اين مسئله دخيل هستند: 1) سن 2) سلامت عمومي

هر قدر تونيسيته عضلات و بافتها كم باشد احياي آن در نتيجه بازسازي زيبايي و احياي ظاهري جوانتر، مشكل و گاه ناممكن مي‌شود.

6ـ ارتفاع عمومي صورت (V.D.): فاصله بين فكين را در هنگام صحبت كردن مي‌توان مورد بررسي قرار داد.

7ـ سلامت محيط دهان و وضعيت مخاط (رنگ ـ قوام): ضايعات مخاط كه اطلاعات مفيدي به ما مي‌دهند.

8ـ ناحية بيس فك بالا و فك پايين: حالت ايده آل براي بيس، داشتن لايه‌هاي تقريباً يكنواخت از بافت نرم است كه محكم و اندكي داراي خاصيت ارتجاعي باشد. اگر اين لايه نازك باشد تحت فشار پروتز زخمي مي‌شود و اگر ضخيم باشد تحت فشار مضغي تغيير مكان مي‌دهد كه باعث عدم ثبات پروتز مي‌شود.

9ـ جنبه‌هاي بيومكانيك: تعدادي از عوامل بيومكانيكي روي روشهاي مورد استفاده و دشواري‌هايي كه در تهيه پروتز كامل پيش مي‌آيند تأثير مي‌گذارند. اين عوامل را بايد شناخت اگرچه براي حذف علل اين مشكلات كار زيادي نمي‌توان كرد. اين عوامل عبارتند از:

ـ روابط و شكل ريجهاي باقيمانده: الگوي تحليل فكين بر روابط آنها مؤثر است و با كوچك شدن آنها روابط آنها نيز تغيير مي‌كند، پس ميزان تحليل ريجها نيز بر روابط آنها مؤثر است، از طرفي شكل ريج (كانتور مقطع عرضي) بر نحوه قالب‌گيري مؤثر است. تحليل ريج باقيمانده پس از دست رفتن دندانها تغييرات شديدي در مقطع عرضي آن ايجاد مي‌كند. هنگامي كه دندانها تازه كشيده شده‌اند ريج پهن است
اما بتدريج و به مرور زمان با تحليل آن ريج كوتاه‌تر و باريكتر مي‌شود. ريج ايده آل ريجي است با سطح فوقاني پهن، طرفين موازي و بلند. (شكل شماره 1)

Fig. 3. Tapered, round and square ridges diagrammatically in cros section. Potential for denture stability increases as a residual ridge becomes more square shapes.

شكل شماره 1:

از چپ براست 1) ريج باريك 2) ريج گرد 3) ريج مربعي و چهارگوش بهترين ريج براي افزايش ثبات ريج باقيمانده مربعي و چهارگوش است.

ـ شكل و اندازه قوسهاي ماگزيلا و منديبول: اندازه قوسها، سطح ساپورت كننده نهائي را تعيين مي‌كند و شكل قوس (از جهت اكلوژن) در تعيين فرم كلي دندانها مؤثر است.

ـ عدم هماهنگي در اندازه فكين: اين بيماران هنگاميكه دندانهاي طبيعي داشته‌اند دچار مال اكلوژن (كلاس II يا III) بوده‌اند. جايگزين دندانهاي مصنوعي بايد در محل دندانهاي طبيعي باشد، تغيير دادن اكلوژن ايده آل به اكلوژن يا اورجت زياد احتياج به زمان اضافي دارد.

ـ وضعيت عضلات گونه ـ لب ـ زبان: بر روي قالب‌گيري و توانائي و مهارت بيمار براي استفاده از پروتز مؤثرند.

ـ شكل كام: كام ايده آل كامي است كه عمقي متوسط داشته باشد و شيب ناحيه روگا در قسمت قدامي كاملاً مشخص باشد.

ـ كميت و كيفيت بزاق: براي گير و ثبات بهتر پروتز، بزاقي از نوع سروزي و به مقدار متوسط ايده آل است.

3ـ مروري بر آناتومي محيط دهان (انساج ساپورت كننده، استخوان فكين، مخاط)

دندانپزشك بايد كاملاً با آناتومي بافتهاي مورد اتكاء و احاطه كننده پروتز آشنائي داشته باشد. زيرا با دانستن آن به دو مقصود مي‌توان رسيد:

الف) تعيين محل انتخابي نيروهاي ناشي از بيس دست دندان، بر روي بافتهاي مورد اتكا.

ب) تعيين شكل و فرم لبه‌هاي پروتز كه بايستي با فانكشن نرمال عضلات احاطه كننده آن تداخلي نداشته و هماهنگي داشته باشند. (26)

البته در اينجا بحث اصلي بر سر آناتومي تشريحي نيست بلكه مورد نظر آناتومي فانكشنال است.

ساپورت و انساج ساپورت كننده پروتز

ساپورت پروتز كامل يعني مقاومت ريجهاي باقيمانده (استخوان ـ مخاط) در مقابل حركات و فشارهاي عمودي (vertical) پروتز بطرف ريج (5). براي داشتن ساپورتي مطلوب بايستي بيستهاي پروتز با انساج زيرين خود تطابق كامل داشته باشند، تا از طرف ديگر سطوح اكلوژن نيز بطور صحيح بر روي يكديگر قرار گيرند. با داشتن ساپورتي مناسب گير و ثبات پروتز نيز تضمين مي‌شود.

ساپورت پروتز با استفاده از روشهاي قالب‌گيري بدست مي‌آيد كه گسترش مناسب پروتز و فشار فانكشنال وارده بر انساج پشتيبان را (كه حالت ارتجاعي متفاوتي دارند) فراهم مي‌كند. از طرفي اين ساپورت و روابط بيسها بايستي براي مدتي طولاني حفظ شود كه اين امر توسط انتقال نيروهاي اكلوزالي به سمت بافتها و نواحي كه بهترين مقاومت را در برابر اين نيروها دارند بدست مي‌آيد.

براي داشتن حداكثر ساپورت مطلوب:

1ـ بيسهاي پروتز بايستي حداكثر پوشش مخاطي را بدون تجاوز به ناحيه بافتهاي متحرك داشته باشند.

2ـ انساج ساپورت كننده بايستي بيشترين مقاومت را در برابر تحليل و تخريب ناشي از نيروها و فشارهاي اكلوزالي و همچنين بيشترين مقاومت را نسبت به جابجائي عمودي داشته باشند و قادر به ايجاد تماس دقيق با بيس پروتز در هنگام فانكشن باشند.

3ـ جبران حالت ارتجاعي متفاوت نسوج، تا اينكه حركت يكنواخت بيس پروتز تحت فانكشن و حفظ يك رابطه اكلوژني هماهنگ تأمين گردد. (5)

ـ ويژگي‌هايي كه بطور ايده آل انساج نرم ساپورت كننده بايستي داشته باشند عبارتند از:

1ـ نسوج نرم بايستي با استخوان كورتيكال زيرين باند نسبتاً محكمي داشته باشند.

2ـ توسط بافت كراتينيزه پوشيده شده باشند.

3ـ شامل يك لايه ارتجاعي بافت زير مخاطي باشند.

در مجموع، اين خصوصيات بايد حركات بيس پروتز را به حداقل برساند، تروماي وارده به بافت نرم و تحليل استخوان را در دراز مدت كاهش دهد.(5)

ـ محيط دهان را از نظر نواحي ساپورت مي‌توان به چهار قسمت تقسيم كرد:

براساس اثرات و خواص كلينيكي و هيستولوژيكي مخاط در فكين مي‌توان نواحي تحمل فشار پروتز را به گروههاي زير تقسيم كرد:

1ـ نواحي ساپورت اوليه (ناحيه فشارپذير اوليه).

2ـ نواحي ساپورت ثانويه (ناحيه فشارپذير ثانويه).

3ـ نواحي كه بايد ريليف شوند، جهت به حداقل رساندن فشار وارده.

4ـ نواحي كه در ساپورت شركت نمي‌كنند.

ملاحظات آناتوميك منديبول از نظر نواحي ساپورت كننده

1ـ نواحي ساپورت اوليه يا نواحي فشارپذير اوليه: كه شامل Buccal shelf و Pear shape pad (PSP) (رترومولرپاپيلا) مي‌باشند (شكل شماره 2)

PSP خلفي‌ترين حد مخاط كراتينيزه و جونده فك پايين است كه از بهم پيوستن رترومولرپاپيلا و اسكار ناشي از كشيدن دندان مولر سوم پديد مي‌آيد و رترومولرپد خلفي‌تر از PSP قرار دارد. (5) PSP ناحيه‌اي است كم رنگ و سخت كه براحتي از رترومولرپد كه ناحيه‌اي است قرمز تيره، نرم و متحرك تميز داده مي‌شود. (29)

2ـ نواحي ساپورت ثانويه: شامل كرست ريج آلوئولار باقيمانده و برجستگي‌هاي زنخي است. (5)

3ـ نواحي ريليف شونده: شامل مخاط آلوئولار شيبهاي لينگوالي و قسمت قدامي ريج ليبال كه كمتر كراتينيزه هستند، مستقيماً بر روي استخوان بازال قرار مي‌گيرند. ريليف بمنظور كاهش فشار وارده در نتيجه كاهش تروماي مخاطي انجام مي گيرد. (5)

4ـ نواحي كه در ساپورت شركت نمي‌كنند: ساير نواحي آناتوميك باقيمانده منديبول، معمولاً در تأمين ساپورت شركت ندارند. شيبهاي لبيال يا لينگوال ريج، يا ريليف مي‌شوند يا در ساپورت شركت نمي‌كنند.

همچنين لبه‌هاي پروتز كه براي ايجاد Border Seal در داخل انساج متحرك قرار مي‌گيرند(5)،در ساپورت شركت نمي‌كنند. (شكل شماره 3)

شكل شماره 2:

حدود آناتويك بين ساختمانهايي كه نهايتاً PSP و رترمولرپد ريجهاي منديبول تشكيل مي‌دهند نشان مي‌دهد.

شكل شماره 3:

نواحي آناتوميك مختلف منديبول كه در تأمين ساپورت پروتز شركت مي‌كنند

1ـ نواحي ساپورت اوليه شامل PSP و باكال شلف

2ـ نواحي ساپورت ثانويه شامل كرست ريج و ناحيه برجستگي زنخي

3ـ نواحي كه ريليف مي‌شوند (R) و يا در ساپورت شركت نمي‌كنند شامل شيبهاي لينگوال يا ريج لبيال (N/C

شكل 4:

نواحي آناتوميك مختلف ماگزيلا كه در تأمين ساپورت پروتز شركت مي‌كنند.

1ـ نواحي ساپورت اوليه: شامل كرست ريج باقيمانده

2ـ نواحي ساپورت ثانويه: شامل ناحيه روگا

3ـ نواحي ريليف: درز مياني كام و پاپي ثنايايي

4ـ نواحي كه در ساپورت شركت نمي‌كنند: شامل شيبهاي لبيال و باكال ريج باقيمانده، مخاط آلوئولار و بافتهاي لبه‌هاي پروتز هستند كه سيل محيطي ايجاد مي‌كنند. (N/C)

ملاحظات آناتوميك ماگزيلا از نظر نواحي ساپورت كننده

1ـ نواحي ساپورت اوليه: شامل كرست ريج باقيمانده (شكل شماره 4) كه اغلب داراي مخاطي ضخيم و كراتينيزه است و بطور محكم با استخوان زيرين خود باند شده و بخوبي تحمل فشارها را دارد. (5)

2ـ نواحي ساپورت ثانويه: شامل ناحيه روگا كه مانع حركت قدامي پروتز مي‌گردد. البته بايد بخاطر داشت كه اين ناحيه هنگام قالب‌گيري نبايستي تحت فشار قرار گيرد و تغيير شكل يابد. (5)

3ـ نواحي ريليف: شامل رافه مياني و كام پاپي ثنايايي است. زيرا زير مخاط در اين ناحيه بسيار كم و يا اصلاً وجود ندارد. در مواقعي كه توروس وجود دارد آن نيز بايد ريليف شود. (5)

4ـ نواحي كه در ساپورت شركت نمي‌كنند: شامل شيبهاي لبيال و باكال ريج باقيمانده، مخاط آلوئولار و غيركراتينيزه و نسوجي كه جهت Border Seal با لبه‌ها در تماس هستند (5)

ـ ساپورت نامناسب به همراه فشارهاي بيش از حد مشكلاتي را براي بيمار بوجود مي‌آورند كه بصورت مشخصات و علائم كلينيكي زير بروز مي‌كنند. (5ـ33)

1ـ احساس درد و ناراحتي بهنگام فشار بر پروتز در جهت نسوج زيرين

2ـ احساس درد و سوزش مخاط ساپورت كننده بدون وجود زخم يا هيپرمي

3ـ فشرده و جابجا شدن مخاط در سمت باكو ـ لينگوال

4ـ تحليل و آتروفي ريج باقيمانده تسريع يافته و باريكتر مي‌شود.

5ـ مخاط بسيار نازك شده و شبيه به پوسته پياز مي‌شود.

6ـ ناراحتي بيمار طي روز بتدريج افزايش مي‌يابد تا جائيكه ديگر قادر به تحمل پروتز نمي‌باشد.

7ـ آثار دنداني و نواحي پاتولوژيكي مشهود است.

ـ روشهاي تشخيص:

1ـ احساس درد و ناراحتي هنگام بستن فكين در C.R.

2ـ فشارهاي وارده قدامي ـ خلفي يا طرفي در يك سمت پروتز باعث حركت پروتز در سمت ديگر آن مي‌شود (حركت الاكلنگي) كه نشاندهنده عدم تطابق بيس پروتز با نشستگاه پروتز است. (15)

3ـ عدم ريليف يا ريليف ناكافي برجستگي‌هاي استخواني همچون توروسها

4ـ سابقه مكرر شكسته شدن بيس پروتز فك بالا

5ـ پروتز تمامي نواحي «نشستگاه پروتز» را نپوشانده است.

6ـ وجود نواحي تيز و خشن در سطح بافتي پروتز (15)

آناتومي استخوان‌هاي ساپورت كننده فكين

آناتومي استخوان منديبول:

استخوان منديبول از دو قسمت تنه و راموس تشكيل شده است. در بيماران بي‌دندان زائده آلوئولي تنه منديبول «ريج باقيمانده» ناميده مي‌شود. راموس در خلف قرار دارد و در قسمت فوقاني داراي دو زائده به نامهاي كنديلي و كورونوئيد است. (شكل شماره 5)

خط مايل خارجي: در قسمت قدامي تحتاني لبه قدامي راموس قرار دارد و در اغلب بيماران ناحيه آناتوميكي براي ختم فلنج باكال پروتز پايين مي‌باشد.

باكال شلف: كه ميان خط مايل خارجي و شيب ريج باقيمانده قرار دارد سطح اصلي تحمل كننده فشار پروتز پايين است. باكال شلف از استخوان كورتيكال صاف خوبي پوشيده شده و غالباً عمود بر پلن اكلوژن است (5ـ26) و همين دو عامل باعث شده‌اند كه بعنوان ناحيه ساپورت اوليه شناخته شود. رشته هاي عضله شيپوري كه از اين ناحيه منشاء مي‌گيرند امتدادي افقي دارند كه پروتز مانع انقباض آنها نمي‌شود و بدين ترتيب هنگام فانكشن و انقباض باعث جابجايي پروتز نمي‌شوند.

خط Mylohyoid: كه در سطح لينگوال استخوان منديبول واقع است از خار چانه‌اي شروع و تا ناحيه مولر سوم امتداد مي‌يابد. پس از كشيدن دندانها و تحليل استخوان منديبول، اين خط ممكن است نوعي اندركات محسوب شود و برجستگي آن، مشكلاتي براي بيمار ايجاد كنند. (شكل شماره 6)

سوراخ چانه‌اي: در قسمت باكال تنه منديبول بين پرمولرها قرار دارد و با تحليل شديد استخوان در اين ناحيه و آسيب N.mentalis علائمي چون درد و بي‌حسي خواهيم داشت كه با ريليف كردن اين ناحيه عوارض كاهش مي‌يابند. (18ـ26)

شكل شماره 5:

1ـ زائده كورونوئيد

2ـ كنديل

3ـ زائده كنديلي

4ـ خط مايل خارجي

5ـ سوراخ چانه‌اي

6ـ باكال شلف

شكل شماره 6:

1ـ برجستگي لينگوالي

2ـ زائده Lingula

3ـ خط مايلوهايوئيد

4ـ خار چانه‌اي


آناتومي استخوان ماگزيلا:

پروتز فك بالا توسط استخوانهاي ماگزيلا و پالاتين ساپورت مي‌شود. نشستگاه پروتز تشكيل شده از زائده آلوئولي ماگزيلا و صفحه افقي استخوان پالاتين.

زوائد آلوئولار: اين زوائد پس از كشيده شدن دندانها «ريج باقيمانده» ناميده مي‌شوند، كه از استخوان كورتيكال پوشيده شده‌اند. در پشت آخرين مولر برجستگي بنام «برجستگي آلوئولار» وجود دارد كه در اشخاص بي‌دندان «توبروزيته» ناميده مي‌شود. (شكل شماره 7 و 8)

هامولارناچ: حفره‌اي است كه بين توبروزيته و زوائد هامولوس قرار دارد و بافت نرمي كه در اين شيار وجود دارد در طول فانكشن بهم فشرده شده و ثابت مي‌ماند كه باعث ايجاد سيل خلفي مطلوبي مي‌شود. حد خلفي پروتز را قسمت مركزي ناچ و خط لرزان تشكيل مي‌دهند.

سقف كام و شكل آن: اين مسئله برگير و ثبات پروتز مؤثر است. سقف كام مطلوب داراي عمقي متوسط مي‌باشد (شكل شماره 9). اگر صاف باشد مقاومت پروتز در برابر حركات به سمت جلو و طرفين كم مي‌شود و اگر عميق باشد (V-shape) گير كافي ايجاد نخواهد كرد. (18ـ26)


شكل شماره 7: شكل 8:

1ـ سطح قدامي ـ طرفي فك بالا 1ـ زائده كامي فك بالا

2ـ زائده زايگوماتيك 2ـ سوراخ كامي بزرگ (خلفي)

3ـ زائده آلوئولار 3ـ استخوان كام

4ـ توبروزيته 4ـ خار خلفي بيني

5ـ سطح خلفي درز مياني كام

شكل شماره 9:

A ـ شكل مطلوب كام

B ـ كام صاف يا Flat Cـ كام V شكل

NC: حفره بيني

MG: غدد مخاطي

BM: عضله باكسيناتور

RR: ريج باقيمانده

E: اپي تليوم

FCT: رشته‌هاي بافت همبندي

MS: درز مياني كام

فيزيولوژي استخوان

استخوان از نسوجي است كه دائماً در حال تغيير و تحول است و از عواملي كه بر اين پروسه مؤثرند نيروها و فشارهاي اكلوزالي هستند. (چه در دندانهاي طبيعي و چه در پروتز كامل) و به نظر مي‌رسد پروتز بيشترين تأثير و تغييرات را بر ساپورت استخواني خود وارد مي‌كند.

روند بازسازي و ترميم استخوان تابع عوامل مختلفي چون سن، سلامت عمومي، متابوليزم كلي ارگانيزم مي‌باشد و بالطبع در سنين و شرايط مختلف، بيماران واكنشهاي متفاوتي نسبت به عوامل مختلف نشان ميدهند كه اين خود يكي از دلايل بيشماري است كه بعضي از پروتزها ظاهراً ساليان دراز بطور فيزيولوژيك تحمل مي‌شوند و سپس دچار شكست مي‌گردند. (29)

واكنش استخوان (تخريب و ترميم) نسبت مستقيم با ميزان، شدت و زمان فشارهاي وارده از طرف پروتز دارد. اگر فشارهاي وارده باعث اختلال تغذيه خوني فكين شوند (كه توسط A. Interdental انجام مي‌شود) تخريب استخواني حاصل مي‌شود. (29)

پروتزها بالقوه قادر به اعمال فشار پيوسته و مداوم و همچنين فشار متناوب و سنگيني هستند كه مي‌تواند باعث تحليل و تخريب استخوان شوند. در پروتز فك پايين بعلت نيروي جاذبه زمين اين امر بيشتر صدق مي‌كند، بهمين علت توصيه مي‌شود كه طي شبانه روز «پروتز بايستي 8 ساعت برداشته شود.»

بنابراين با داشتن اين اطلاعات، بايستي با بكار بردن تكنيكهاي خاص، ساپورت مناسبي براي پروتز و نيروهاي وارده از طرف آن بدست آورد، كه مي‌توان بصورت زير خلاصه كرد:

1ـ قالب‌گيري از بافتها در حال استراحت

2ـ كاهش تعداد دندانها

3ـ كاهش Occlusal table

4ـ كوچك نمودن لقمه‌هاي غذايي

5ـ ايجاد Bilateral Occlusion كه باعث حذف نيروهاي افقي و گشتاور شود.

6ـ حداكثر پوشش انساج ساپورت كننده

7ـ برداشتن پروتز به مدت 8 ساعت طي شبانه روز، ترجيحاً شبها هنگام خواب. (29)

مشكلات ناشي از استخوان در درمان با پروتز كامل

مشكلات ناشي از استخوان در درمان با پروتز كامل عبارتند از: تحليل استخوان آلوئول، زوائد تيز و خار مانند، Exostosis، ريج مايلوهايوئيد و Bone Sore mouth

1ـ تحليل استخوان: با آگاهي از عوامل موثر بر تحليل ريج و كنترل آنها مي‌توان از تحليل بيش از حد آن جلوگيري كرد، زيرا همانطور كه گفته شد ريج باقيمانده اصلي‌ترين ساپورت استخواني پروتز مي‌باشد كه در مقابل نيروهاي افقي و گشتاور دهنده مقاومت مي‌كند.

عوامل موثر بر تحليل ريج عبارتند از: عوامل آناتوميك، متابوليك، فانكشنال و پروتزها.

ـ عوامل آناتوميك: شامل موقعيت ريج، اندازه و شكل ريج، تراكم استخوان باقيمانده و همچنين ضخامت و ساختمان مخاط پوشاننده استخوان هستند.

ـ عوامل فانكشنالي: شامل شدت: مدت، تناوب و جهت (بردار) نيروهاي وارده به استخوان است كه در صورت مساعد بودن (با شدت كم، متناوب و در جهت عمودي، باعث شكل‌گيري و ترميم استخوان مي‌شوند و در شرايط عكس فوق الذكر باعث تحليل آن مي‌شود.

ـ عوامل متابوليك: شامل سوء تغذيه، اختلالات اندوكرين، بيماريهاي مزمن و سيستميك و كلاً فاكتورهايي كه باعث اختلال متابوليزم شده و ساخت و ساز كلي بدن را (همچنين ساخت و ساز در استخوان را) مختل مي‌كند. منجر به تحليل استخوان مي‌شوند.

ـ پروتزها: شامل نحوه آموزش و كيفيت استفاده بيمار از پروتز، قالب‌گيري، تكنيكهاي لابراتواري و مواد بكار رفته است.


تعداد صفحات:171

متن کامل را می توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن در این صفحه درج شده (به طور نمونه) و ممکن است به دلیل انتقال به صفحه وب بعضی کلمات و جداول و اشکال پراکنده شده یا در صفحه قرار نگرفته باشد که در فایل دانلودی متن کامل و بدون پراکندگی با فرمت ورد wordکه قابل ویرایش و کپی کردن می باشند موجود است.

فایل هایی که پس از خرید می توانید دانلود نمائید

5_1549290026_2457_2365_1940.zip1.30 MB
پرداخت و دانلود محصول
بررسی اعتبار کد دریافت کد تخفیف
مبلغ قابل پرداخت : 83,000 تومان پرداخت از طریق درگاه
انتقال به صفحه پرداخت